دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 520924
تعداد نوشته ها : 76
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
GraphistThem228

فرمان تک ماده ای رهبر انقلاب

نویسنده : امید ادیب

خراسان 21 فروردین 1397 - باید، ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است، احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند.» این بخشی از فرمان هشت ماده ای امام خطاب به دستگاه های مختلف کشور است. فرمانی که در بخشی از آن تصریح می کنند اگر مأموران در انجام وظایف امنیتی خود به صورت اتفاقی، آلاتو ادوات جرایم اخلاقی را در منزل کسی پیدا کنند، حق پیگیری قضایی این موضوع را ندارند. بیانات روز گذشته رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام نیز یک بار دیگر، همین نگاه مبنایی جمهوری اسلامی به اهمیت حریم خصوصی را تبیینمی کند. ایشان با تأکید بر این که مسئولان باید امنیت و حریم داخلی مردم وکشور را حفظ کنند، تصریح کردند: «تعرض به امنیت و حریمِ داخلیِ مردم "حرامشرعی" است؛ متصدیان کار در دستگاه‌های دولتی و قضایی مراقبت کنند تا حریم داخلی زندگی مردم و اسرار آن‌ها محفوظ بماند.» آن چه برای جمهوری اسلامی و رهبری انقلاب از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده و احیاناً موجب اظهار این فتوا شده، اهمیت خارج نشدن اطلاعات خصوصی مردم از کشور است که در استفاده از پیام رسان های خارجی کاملاً واضح است. اهمیت تاریخی این فتوا وقتی روشن می شود که بدانیم رسانه های ضدانقلاب طی هفته های گذشته ضمن سم پاشی های گسترده تلاش داشتند با استفاده کاربران از پیام رسان های داخلی مقابله کنند و این پیام رسان ها را بی امنیت نشان دهند. این جاست که رهبر انقلاب برای رفع این شبهه و اطمینان خاطر مردم، ورود و مبنایی در همان چارچوب فرمان هشت ماده ای امام راحل (ره) صادر می کنند. در بخشی از فرمان هشت ماده ای امام راحل آمده است: «مؤکداً تذکر داده می‌شود که اگر برای کشفخانه‌های تیمی و مراکز جاسوسی و افساد علیه نظام جمهوری اسلامی از روی خطاو اشتباه به منزل شخصی یا محل کار کسی وارد شدند و در آن جا با آلت لهو یاآلات قمار و فحشا و سایر جهات انحرافی مثل مواد مخدره برخورد کردند... حق جلب یا بازداشت یا ضرب و شتم صاحبان خانه و ساکنان آن را ندارند، و تعدی ازحدود الهی ظلم است و موجب تعزیر و گاهی تقاص می‌باشد.» عملیاتی بودن این فرمان امام (ره) که به زیربنایی در نظام حقوقی کشور تبدیل شده، چنان است کهدر حکم فردی مانند بقایی هم اجرا شده و به استناد این فرمان درباره کشف برخی اقلام ممنوعه مانند شوکر برقی، قرار موقوفی تعقیب صادر و دراین خصوص مجازاتی در نظر گرفته نشد. نمونه دیگر این مبنا حکم به حق الناس بودن آرای مردم و لزوم امانت داری مسئولان در آرای مردم است که در فرمایش ها و فتاوایرهبران انقلاب اسلامی در انتخابات های گوناگون دیده می شود.

سه شنبه 1397/1/21 20:23
آن‌چه در پی می‌آید، فرازهایی از گفت‌وگوی سایت تاریخ ایرانی با «محمدمهدیعبدخدایی» از اعضای فداییان اسلام است. او در این مصاحبه به بررسی وجوه  مختلف شخصیت شهید نواب صفوی می‌پردازد و به موضوعاتی اشاره می‌کند که تا کنون، کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

آیا تصویری که در سال‌های اخیر از نواب صفوی در رسانه‌های گروهی ترسیم شده، منطبق با چهره واقعی و افکار حقیقی اوست؟
در زمان شهید نواب صفوی، مخالفان ایشان از ملی‌گراها گرفته تا کمونیست‌هایایران و مقدسینی که حاضر نبودند در راه کشور از استراحت خود بگذرند، او را«قشری» خطاب کردند. بعدها وقتی جمهوری اسلامی تشکیل شد، به چهره‌های اصلی انقلاب گفتند «بنیادگرا». امروز هم می‌بینیم که در رسانه‌های خارجی به ویژهآمریکا و استکبار، وقتی علیه جمهوری اسلامی صحبت می‌کنند، می‌گویند این‌هاتندرو هستند، در حالی که مظهر تندروی خود آمریکایی‌ها هستند و نماد بارز تندروی‌شان نیز پیدایش داعش است؛ گروهی که به نام اسلام تندروی می‌کند. نواب صفوی معتقد بود «فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ؛ سرکردگان کفر را از بین ببرید.» در طول زندگی ایشان، سابقه ندارد که خدای ناکرده، یک پاسبان یایک فرد عادی، هدف هتک حرمت یا حمله قرار بگیرد. آن‌هایی که هدف حمله شهید نواب صفوی قرار می‌گرفتند، وزیر دربار، نخست‌وزیر و افرادی بودند که درون تشیع، اختلاف‌افکنی می‌کردند. شیوه دشمن این است که همیشه می‌خواهد با تهمتو دروغگویی، مبارزان و مجاهدان را از صحنه خارج کند؛ نواب صفوی هم از این امر مستثنا نبود. به قول مرحوم مهندس بازرگان، «بعد از مشروطیت، تنها شخصیتی که حکومت اسلامی می‌خواست و معتقد بود حکومت اسلامی نافی استعمار، استبداد و استثمار ملت‌هاست، نواب صفوی بود.» مقام معظم رهبری نیز می‌گویند:«وی اولین جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی را در من به وجود آورد وهیچ شکی ندارم که اولین آتش را در دل ما، نواب روشن کرد.» در دنیایی که نظریه‌های مارکس را فصل‌الخطاب نظریات انقلابی می‌دانستند، جوانی پیدا شد که می‌گفت ما حاکمیت اسلامی می‌خواهیم و باید استعمار غرب را از صحنه خارج کنیم. در این مسیر، نه تنها مردم ایران، بلکه مردم تمام کشورهای اسلامی که خواهان گسستن زنجیرهای استبداد و استعمار بودند، با او هماهنگ بودند؛ بنابراین، نخستین واکنش مخالفان این بود که این جریان را قشری و بنیادگرا بخوانند. من از سال ۱۳۳۰ که به عضویت فداییان اسلام درآمدم، تا به امروز که۶۶ سال از آن می‌گذرد، همه این تهمت‌ها را شنیده‌ام. اگر امام(ره) نبود بدتر از این‌ها علیه نواب و فداییان اسلام مطلب می‌نوشتند. من معتقدم که شهید نواب صفوی، نه بنیادگرا بود و نه قشری، بلکه انسانی آزاده بود که آزادی در محدوده قانون را برای همه ملت ایران می‌خواست و سعادت ملت ایران را، در مسلمان بودن و اجرای احکام اسلام می‌دانست.
در جایی، شهید نواب صفوی را یکی از نخستین تدوین‌کنندگان حکومت اسلامی خوانده‌اید. آیا حکومت اسلامی مد نظر ایشان همین نظام جمهوری اسلامی بود؟
اگر مرامنامه‌ای را که این سید بزرگوار در سال 29، یعنی در سن ۲۶ سالگی، به نام «برنامه حکومت اسلامی» نوشته است، بخوانید، متوجه می‌شوید که او یک نابغه است؛ قلمش، خواسته‌اش، تعیین تکلیفی که برای وزارتخانه‌ها می‌کند، واقعاً اعجاب آور است. مرحوم شهید رجایی در نخستین روزی که رئیس‌جمهور شد، در یکی از سخنرانی‌هایش گفت: «شعارهایی که امروز در نظام فعلی سر داده می‌شود، آن روز نواب صفوی سر می‌داد.» نواب، محو در اسلام و قرآن بود و احساس می‌کرد قرآن بهترین کتاب ایجادکننده وحدت است.

خراسان 1 بهمن 1396

يکشنبه 1396/11/1 21:0
متن زیر یادداشت روزنامه شرق است که در 23 دی 1396 در صفحه ی اول روزنامه درج شده است:
ممنوعیت آموزش زبان؛ اجحاف به معلمان

نویسنده: حسین آخانی*

در شرایطی که کشور دچار معضل بی کاری است، تصمیم آموزش وپرورش مبنی بر ممنوعیت تدریس زبان انگلیسی در دوره های ابتدایی، آسیبی بسیار جدی بر هزاران معلمی وارد می کند که در این مدارس مشغول تدریس هستند. این اقدام سازنده نیست و باعث می شود یا مدارس خلاف کنند یا خانواده ها بچه های خود را به آموزشگاه ها یا تدریس خصوصی بفرستند. در نتیجه هم بر حجم ترافیک می افزاید و هم رانتی می شود برای این آموزشگاه ها و هم از دید ناظران آموزش وپرورش دور خواهد بود و ممکن است مفسده زا نیز باشد. آیا می دانید اغلب معلمان، خانم هایی هستند که هستی و نیستی شان به درس دادن در این کلاس ها بستگی دارد؟ فارغ التحصیلی که زبان خوانده است، کجا کار کند؟ پس بهتر است اول این رشته ها در دانشگاه ها تعطیل شود، سپس اجازه آموزش دانش آموختگان آنها در مدارس داده نشود. اگر این تصمیم حتی یک نفر را از نان خوردن بیندازد، وزیر مربوطه چگونه می تواند وجدان خود را راضی نگه دارد و در مقابل خداوند پاسخ گو باشد؟ آیا فکر نمی کنید بریدن نان کسی در این شرایط بد اقتصادی درست نیست؟ مگر بزرگ ترین معلم اخلاق و فرهنگ تاریخ این سرزمین یعنی سعدی نگفته است «تیغ بران گر به دستت داد چرخ روزگار، هرچه می خواهی ببر اما مبر نان کسی». آیا دولت آماده است حقوق معلمانی را که شغل شان را از دست می دهند، بپردازد؟ رئیس جمهور در سخنان اخیر خود تاکید کردند که ما باید به نیازهای نسل جوان توجه کنیم. نسل جوان امروز با دنیا در ارتباط است. زبان انگلیسی نه زبان یک دولت استعمار گر که زبان علم و زبان ارتباط بین المللی است. بهترین سن آموزش زبان هم سنین کم است. دکتر روحانی چند سالپیش در سخنرانی دیگری گفت چرا دانشگاه های ما به زبان انگلیسی درس نمی دهند؟
    اگر می خواهید دانشگاه های ما در سطح بین المللی حرفی برای گفتن داشته باشند، باید سطح آموزش زبان را بالا ببرید. پیامبر اسلام(ص) فرمودند «اطلبوا العلم ولو فی الصین». طبیعی است برای آنکه شما علم را در چین بیاموزید، باید زبان چینی بدانید. امروز زبان علم حتی در چین هم انگلیسی است و طبیعی است تسلط مسلمانان به زبان انگلیسی آنان را قوی تر می کند. ممنوعیت آموزش زبان انگلیسی چیزی شبیه به ممنوعیت ویدئو، دیش ماهواره وفیلترینگ امروز اینترنت است. چنین تصمیماتی مردم را در پیگیری این خواست جدی تر می کند. در مقابل موج جهانی شدن نمی توان ایستادگی کرد. ما باید با تقویت خود محصولات فرهنگی خودمان را به دنیا عرضه کنیم. شعر و ادبیات فارسیو موسیقی سنتی ایرانی در دنیا حرف برای گفتن دارد. ما با بستن راه آموزش زبان انگلیسی، راه بردن فرهنگمان را به دیگر نقاط دنیا می بندیم. دانشمندانی که نتوانند با زبان دنیا گفت وگو کنند، هرگز جهانی نمی شوند، مگر آنکه به دیگر نقاط جهان بروند که این همان به فنادادن سرمایه های فکری وسازندگی کشور است.

نکته هایی که وبلاگ گذر و نظر بر یادداشت فوق دارد:

1- در ابتدا نویسنده ی یادداشت را بشناسیم:

آخانی، حسین: سال تولد: 1344/ تحصیلات:دکترای گیاه‌شناسی از دانشگاه مونیخ آلمان/ عضو هیأت علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران/ سوابق شغلی: موسس بخش گیاه‌شناسی موزه تاریخ طبیعی/تالیفات: کتاب‌هایی به زبان انگلیسی با نام‌های فلور مصور پارک ملی گلستان و کتاب تنوع زیستی گیاهان پارک ملی گلستان و همچنین بیش از 80 مقاله علمی به زبان‌های فارسی و انگلیسی: پس این یادداشت توسط یک دکترای گیاه شناسی و نه یک فرد زبان شناس و یا یک کارشناس تعلیم و تربیت و نه یک اقتصاددان  درباره ی ضرورت تدریس زبان انگلیسی در مقطع ابتدایی نوشته شده است.

2- کاش نویسنده محترم از حدیث نبوی در این یادداشت استفاده نمی کردند، چون هم متن حدیث را اشتباه نوشته اند و هم اینکه روح یادداشت با حدیث سازگاری ندارد و مخاطب از کاربرد این حدیث جهت برانگیختن احساسات دینی خود آگاه می گردد. متن صحیح حدیث و منبع: «اطلبوا العلم ولو بالصین».[وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۷.]

3- اینکه بهترین سن آموزش زبان در سنین کم است، شکی نیست. اما توجه بفرمایید که ما در سنین پیش دبستان و دبستان، آموزش را نه بصورت مستقیم بلکه در لابلای دوست داشتنی های کودکانه به بچه ها انجام می دهیم . به سخن دیگر ما در این سنین بچه ها را به آنچه به آنها ارائه می کنیم علاقه مند می کنیم. ما بذر علاقه مندی و دوست داشتن تمدن غربی را در بچگی با آموزش زبان آن هم با کتابها و دستورالعملهای خود غربی ها در دل بچه ها می کاریم و میوه ی این بذرها در سالیان جوانی و مسندنشینی این بچه ها بر پستهای مدیریتی و اجتماعی توسط غربی ها برداشت می شود.
4- جالب این است که در مقطع دبستان زبان انگلیسی در ساختار دروس و تدریس رسمی آموزش و پرورش نیست و بیشتر خانواده ها بچه ها را برای یادگیری زبان به آموزشگاههای خصوصی می فرستند و خیلی این اعلام عمومی آموزش و پرورش در محیط آموزش و پروش خسارت اقتصادی نمی زند. بلکه این اعلام عمومی شاید برخی از خانواده ها را از فرستادن بچه ها به آموزشگاههای خصوصی منصرف سازد.
5- ما در این وبلاگ در روزهای آینده بحثهایی از کارشناسان مختلف ارائه خواهیم داد که نشان می دهد که زبان انگلیسی را تنها یک زبان برای ارتباط اجتماعی افراد دنیا نمی دانند و اهداف بیشتری از سرمایه گذاری بر  روی این زبان مد نظر است.

يکشنبه 1396/10/24 6:57

اشتباه فاحش دستگاه دیپلماسی در موضوع میانمار

خراسان 7 دی 1396
نویسنده : هادی محمدی
روز یک شنبه مجمع عمومی سازمان ملل متحد مصوبه ای داشت که در آن ضمن حمایتاز حقوق بشر در میانمار، از دولت این کشور خواسته بود تا به خشونت ها علیهمسلمانان روهینگیا پایان دهد. نکته ویژه در این مصوبه حضور نداشتن جمهوری اسلامی ایران در جلسه رای گیری بود که به نظر می رسد خطایی فاحش در سیستم تصمیم گیری وزارت امورخارجه بوده است .
این قطعنامه به پیشنهاد سازمان همکاری اسلامی و در کمیته سوم سازمان ملل تدوین شده بود و برخلاف گفته برخی مبنی براین که ایران در این کمیته حاضر نمی شود، کشورمان در کمیته سوم که به مباحث اجتماعی از مواد مخدر و مسائل آموزشی گرفته تا حقوق زنان و حقوق بشر می پردازد شرکت می کند اما در قبال موضوعات حقوق بشری این کمیته موضع داشتیم و درباره قطعنامه های با موضوع حقوق بشر کشورها، ایران سعی می کرده تا اولا قطعنامه مطرح نشود و در ادامه برای آن رای منفی یا ممتنع جمع می کرده است.
درباره مصوبه اخیر که به آوارگان میانماری اختصاص داشت و اتفاقا ایران نیزاز اولین و جدی ترین مدافعان حقوق این مسلمانان نیز به شمار می رفت به نظرمی رسد بر اساس یک دستورالعمل یا عرف همیشگی، نمایندگان ایران در سازمان ملل در جلسه رای گیری شرکت نکردند تا همچون دیگر قطعنامه های حقوق بشری تاییدی بر آن نداشته باشند. این که این کار با تهران و وزارت خارجه هماهنگ شده یا نشده را نمی دانیم اما هر چه بود متاسفانه بازخوردی منفی در داخل و خارج کشور و افکار عمومی داشت و موضع اصولی جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان روهینگیا را زیر سوال برد، به ویژه این که رای منفی روسیه و چین نیز این تصور را ایجاد کرد که تهران به دلیل روابط و تعاملات خود با مسکو وپکن به نوعی بر سر آوارگان روهینگیایی معامله کرده است که قطعا خسارت بزرگتری برای ما در افکار عمومی جهان اسلام به شمار می رود.
 نگارنده که دانشجوی این حوزه بوده و خدمت استاد و برادر عزیزم دکتر ظریف ارادت داشته و دارم ، این توصیه را به دوستان حاضر در نیویورک یا تهران یا هر جای دیگری که چنین تصمیمی را گرفته اند باید داشته باشم که تصمیم گیری در سیاست خارجی نمی تواند تنها در قالب خشک آیین نامه یا دستورالعمل جواب دهد.
 این موضوع از بدیهیات در روابط بین الملل است که تصمیم گیری بازیگران در این حوزه برای هر سوژه و موضوع، متفاوت بوده و می تواند طیفی از شاخص ها و عوامل تاثیرگذار را همچون شرایط زمانی تصمیم شامل شود. در حقیقت برای بسیاری از تصمیم گیری ها در عرصه سیاست خارجی سناریوبندی از اجرای دستورالعمل های یکنواخت مهم تر است و بازیگر تصمیم گیر یا تصمیم ساز باید بداند در پس این تصمیم او چه عواقبی نهفته و با توجه به آن عواقب تصمیم خودرا اجرایی کند.
اگر چه اقدام سریع وزارت خارجه در اعلام رای مثبت به این قطعنامه تا حدی قابل پذیرش است اما باید این هشدار را به دوستان وزارت خارجه داد که در فضای کنونی منطقه و دشمنی دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای ایران که همه تلاشخود را برای خدشه دار ساختن چهره جمهوری اسلامی در حمایت از مسلمانان صرف می کنند، چنین خطایی تکرار نشود و تصمیمات با پختگی و هماهنگی بیشتر با منافع ملی کشور در مجامع بین المللی به اجرا در آیند.
X